غمگین

این روزا غمگین می بینم،می نویسم،می خندم و غمگین زندگی می کنم

قلبم هنوز زنانه می تپد...

  برای خودم مردی شده ام...

بي صدا گريه ميکنم ...
اين روزها در سکوت سرسخت....!
دنيــــــا مواظبم باش ...
قلـــــبم هنــــوز زنــــانـــــه مي تـــــپد...

+ دلــــــم...
اگـــر بــراي ِ تــو تـنگ مـي شــود..
ببخـش... !
روزم ايـن گـونه ، قـشنـگ مـي شـود...

+ نه... این پایان نیست... نباید پایان باشه... من هنوز می خوام بجنگم....  

+ به خاطر زیاد نشدن آپ ها... بقیه چیزایی که می خواستم بگم توی ادامه ست...


ادامه مطلب
نویسنده: بئاتریس ׀ تاریخ: دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ولی تو...

 

ای کــاش مـــي فــهــميــدي...
وقــتــي يه مــــــــرد براتـــــــ ـ ـ گـــريــه مي کنه...
 يـعنــي از هـمـه چـيـزش بـرات گـذشـتـه....

+ ولی تو هیچ وقت برام گریه نکردی........


نویسنده: بئاتریس ׀ تاریخ: دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

...

از من نرنــــــــــج...
نه مغــــــرورم نه بي احســـــاس...
فقط خســــته ام...
خسته از اعتــــــمادي بيــــجا...

 


پ.ن خودم: چشمانم را می بندم... دلم نمی خواهد ببینم که دردم را می بینی و بی توجهی...
 

نویسنده: بئاتریس ׀ تاریخ: دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

یادت ای دوست بخیر...


به ياد دوستانی که مدتهاست دلمون رو فراموش کردن
 يادت ای دوست بخير...
 بهترينم خوبی؟
روزگارت شيرين و دماغت چاق است؟
 خبری نيست ز تو؟يادي از يار نکردن بي وفا رسم شده؟
 نکند خاطرت از شکوه من خسته شود...
 دل من ميخواهد که بدانی بی تو دلم اندازه دنيا تنگ است..
 يادت ای دوست بخير...
 ميسپارم همه ي زندگيت را به خدا که چو آيينه زلال، همچو دريا آرام، مثل يک کوه پر ازشوکت بودن باشی...
 یادت ای دوست بخیر... 

 

+ دو تا مخاطب...!

نویسنده: بئاتریس ׀ تاریخ: دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

love?

وقتي
يه روز ديدي خودت اينجايي و دلت يه جاي ديگه … بدون كه كار از كار گذشته و تو عاشق شدي
طوري ميشه كه قلبت فقط و فقط واسه عشق مي تپه ، چقدر قشنگه عاشق بودن و مثل شمع سوختن
همه چي با يک نگاه شروع ميشه
اين نگاه مثل نگاهاي ديگه نست ، يه چيزي داره که اوناي ديگه ندارن ...
محو زيبايي نگاهش ميشي ، تا ابد تصوير نگاهش رو توي قلبت حبس مي كني ، نه اصلا مي زاريش توي يه صندوق ، درش رو هم قفل مي كني تا كسي بهش دست نزنه.
حتي وقتي با عشقت روي يه سكو مي شيني و واسه ساعتهاي متمادي باهاش حرفي نمي زني ، وقتي ازش دور ميشي احساس مي كني قشنگترين گفتگوي عمرت رو با كسي داري از دست ميدي.
مي بيني كار دل رو؟
شب مي آي كه بخوابي مگه فكرش مي زاره؟! خلاصه بعد يه جنگ و
جدال طولاني با خودت چشات رو رو هم مي زاري ولي همش از خواب ميپري ...
از چيزي ميترسي ...
صبح كه از خواب بيدار ميشي نه مي توني چيزي بخوري نه مي توني كاري انجام بدي ، فقط و فقط اونه كه توي فكر و ذهنت قدم مي زنه
به خودت مي گي اي بابا از درس و زندگي افتادم ! آخه من چمه ؟
راه مي افتي تو كوچه و خيابون هر جا كه ميري هرچي كه مي بيني فقط اونه ، گويا كه همه چي از بين رفته و فقط اون مونده
طوري بهش عادت مي كني كه اگه فقط يه روز نبينيش دنيا به آخر ميرسه
وقتي با اوني مثل اينكه تو آسمونا سير مي كني وقتي بهت نگاه مي كنه گويا همه دنيا رو بهت ميدن
گرچه عشق نه حرفي مي زنه و نه نگاهي مي كنه !
آخه خاصيت عشق همينه آدم رو عاشق مي كنه و بعد ولش مي كنه به امون خدا
وقتي باهاته همش سرش پائينه
تو دلت مي گي تورو خدا فقط يه بار نيگام كن آخه دلم واسه اون چشاي قشنگت يه ذره شده
ديگه از آن خودت نيستي
بدجوري بهش عادت كردي ! مگه نه ؟ يه روزي بهت ميگه كه مي خواد ببينتت
سراز پا نمي شناسي حتي نميدوني چي كار كني ...
فقط دلت شور ميزنه آخه شب قبل خواب اونو ديدي...
خواب ديدي که همش از دستت فرار ميکنه ...
هيچوقت براش گل رز قرمز نگرفتي ...چون بهت گفته بود همش دروغه تو هم نخواستي فکر کنه تو دروغ ميگي آخه از دروغ متنفره ...
وقتي اون رو مي بيني با لبخند بهش ميگي خيلي خوشحالي که امروز ميبينيش ...
ولي اون ...
سرش رو بلند مي كنه و تو چشات زل ميزنه و بهت ميگه
اومدم بهت بگم ، بهتره فراموشم كني !
دنيا رو سرت خراب ميشه
همه چي رو ازت مي گيرن همه خوشبختيهاي دنيا رو
بهش مي گي من … من … من
از جاش بلند ميشه و خيلي آروم دستت رو ميبوسه ميذاره رو قلبش و بهت ميگه خيلي دوستت دارم وبراي هميشه تركت مي كنه
ديگه قلبت نمي تپه ديگه خون تو رگات جاري نميشه
يه هويي صداي شكستن چيزي مي آد
دلت مي شكنه و تكه هاي شكستش روي زمين ميريزه
دلت ميخواد گريه کني ولي يادت مي افته بهش قول داده بودي که هيچوقت به خاطر اون گريه نميکني چون ميگفت اگه يه قطره اشک از چشماي تو بياد من خودم رو نميبخشم ...
دلت ميخواد بهش بگي چقدر بي رحمي که گريه رو ازم گرفتي ولي اصلا هيچ صدايي از گلوت در نمياد
بهت ميگه فهميدي چي گفتم ؟با سر بهش ميگي آره!...
وقتي ازش ميپرسي چرا؟؟؟ميگه چون دوستت دارم!
انگشتري رو که تو دستته در مياري آخه خيلي اونو دوست داره بهش ميگي مال تو ...
ازت ميگيره ولي دوباره تو انگشتت ميکنه ...ميگه فقط تو دست تو قشنگه...
بعد دستت رو محکم فشار ميده و تو چشمات نگاه ميکنه و...
بعد اون روز ديگه دلت نميخواد چشمات رو باز نمي كني
آخه اگه بازشون كني بايد دنياي بدون اون رو ببيني
تو دنياي بدون اون رو مي خواي چي كار ؟
و براي هميشه يه دل شكسته باقي مي موني
دل شكسته اي كه تنها چاره دردش تويي..

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: شنبه 2 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مخاطب خاص

مــخاطب خاص

خــاص بودن خــاصيت توست تــــو همیشـہ خاص
مے مــونے  ، چــون ســليقه ي منے  ...

 

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: جمعه 1 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

پسر خاله ...


ڪـاش وقتای تنہایی
یڪـی از تو سایہ می اومـد و مثل پسرخالہ می گفت:
نون بگیرم؟
نفت بیارم؟
ا، دلت گرفتہ؟
میگفتم آرہ...
بعـد فقط می شست ڪـنارم سڪـوت میڪـرد...
می گفت بہ درڪـ ڪـہ رفتہ ...
مـטּ هم مثل ڪـلاہ قرمزی سرم می ذاشتم رو زانوش...
همیـטּ، فقط همیـטּ

 

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: جمعه 1 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

یه نگاه یه نگاه یه قدم قدم

یه نگاه یه نگاه ، یه قدم یه قدم / دنباله تو اومدم!دیدم شدی همه چیزمو واسه تو /می گذرم از خودم!به خودم اومدم / دیدم با همه ی وجودم عاشق شدم عاشق شدم / عاشق شدم رفتی ،دلم شکستِ قلبم پره درده / گلومُو بغض و گریه خسته کرده آتیشم میزنه شبام که سرده!تو که میدونستی شونه های من همیشه همدمِ گریه هاتِ خودت میدیدی یکی هست که توی روزای خوب و بدت باهاتِ حالا کی باهاتِ؟ / که بدونی تو هرلحظه چشم به راتِ (چشم به راتِ)رفتی ،دلم شکستِ قلبم پره درده / گلومُ بغض و گریه خسته کرده آتیشم میزنه شبام که سرده!

 


یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت ...

یه وقتایی هست که دوست داری یه نفر تو رو بفهمه ... یه نفر دوستت داشته باشه ... یکی واسه حرف زدن باهات ... واسه شنیدن صدات لحظه شماری کنه .... همه همه کاری برات می کنن الا اون یه نفر ... :|

امسال یلدای من یه جور دیگه ست ... امسال با هدف ... با انگیزه ... با شجاعت میریم جلو ... ما میتونیم ... از این به بعد ... هدفدار ... پیش به سوی اینده ! :دی

 

+i wanna dance and love and dance again

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

غریبه...

 

پیش فرض

نیمـہ شَب اَست اتـاقِ تـاریڪ ...

تـَخت خوابـَـم ... بـآلِـش خـیسـَـم ...

و بــآز مَنـم

ڪـہ اَز درد בِلتَنـــگے ...

مُچـآلـہ میشَــوم زیـــرِ پَتـــو ...

تمـآم اُستـخوآטּ هایـَـم تیـــــــر میکِشَـב

تَــ ــرڪ ڪَرבَטּ یــآב تــــو ...

از تَـرڪ اِعتیـ ــــاב هَــم

سَـخت تـَـر اَست ...غریبهـــ...

 

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ادم؟

 

به جرم هوس...!!

چه طعنه ها که نشنیدی حوا...!!!
پس از تو...همه تا
توانستند
ادم شدند...
و تو چه صادقانه حوا بودی...!!
و ما چه ریاکارانه ادمیم...!!

 

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

خداخدا ؟؟

چرا تو ای شکسته دل , خدا خدا نمیکنی ...؟
خدای چاره ساز را , چرا صدا نمیکنی ...؟
نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: جمعه 24 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بعضی حرفا

ﺑﻌﻀﻲ ﺣﺮﻓﺎ ﺭﻭ ﻧﻤﻲ ﺷﻪ ﮔﻔﺖ، ﺑﺎﻳﺪ ﺧﻮﺭﺩ !!

ﻭﻟﻲ ﺑﻌﻀﻲ ﺣﺮﻓﺎﺭﻭ،ﻧﻪ ﻣﻴﺸﻪ ﮔﻔﺖ،ﻧﻪ ﻣﻲ ﺷﻪ ﺧﻮﺭﺩ !

ﻣﻲﻣﻮﻧﻪ ﺳﺮﺩﻝ!

ﻣﻴﺸﻪ ﺩﻟﺘﻨﮕﻲ ! ﻣﻴﺸﻪ ﺑﻐﺾ ! ...

ﻣﻴﺸﻪ ﺳﻜﻮﺕ! ﻣﻴﺸﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﻭﻗﺘﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺧﻮﺩﺗﻢ ﻧﻤﻲ ﺩﻭﻧﻲ ﭼﻪ
ﻣﺮﮔﺘﻪ !........

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

با توام آقاپسر...
دختری که هر چیزی روکه دوست نداری میزاره کنار ،
دختری که همیشه با حوصله جواب اس ام اساتو میده،
دختری که وقتی تو یه جمع میرین دستت رو محکم تر میگیره ،
دختری که تو سرما اگه یخ ام بزنه, دستتو ول نمیکنه بزاره تو جیبش،
دختری که هیچ کسی جز تو به چشمش نمیاد ،
دختری که وقتی داری چیزی میگی خیره میشه تو چشمات ،
دختری که واست نی نی میشه ، جوجو میشه تا تو بخندی *
همونی که حاضر برات هرکاری بکنه!
قدر این دختروبدون....
این دختر رو حق نداری اذیت کنی ؛ ....
این دخترو نباید اذبت کنی ...

0

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بریـــــم ...

 

گـاهی وقتـــــا کهــ بـغـضـم میگیـــرهــ دوستــ دارمـ خدا بیـاد پایینـــ دستـمو بگیره.

اشکامو پـاکـــ کنه و بهم بگـهـــ:آدمـا اذیتتـ میکننــ؟؟؟بیـا بریـــم
 

پی نوشت:بریــــــــم .. التماس می کنم ...

بریم ...

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

محکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

 

هــر قدر هـــــم کـــه محکــــم باشــــی,
یـــکنقطـــــه,
یـــک لبخنـــــد,
یـــک نگــــــــاه,
یـک عطر آشنـا,
یــکصــــــــدا,
یــک یـــــــــــاد,
از درون داغونـــت می کــــند,
هــرقدر هـــــم کـــه محکــــم باشــــی…!
 

+ گیج و ویج توی دایره .. چرخم مثل پرگارپس تو هم سفت بگیرم چون الان لب پرتگاهم ...

+++++++++++++++

وقتی کسی چیزی را با تمام وجودش بخواهد تمام کیهان به نفع او همدست می شود تا بتواند به آن دست یابد.
نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 12 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به این وبلاگ خوش اومدید. این وب برای مواقع ناراحتی و غمگینی شما ساخته شده. جملات و عکسای زیبا و پر محتوایی می تونید اینجا مشاهده کنید. عضو شید و شما هم مطالب و هر چی می خواین بذارین. نظر یادتون نره عزیزان.


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , negahbanshab.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM