غمگین

این روزا غمگین می بینم،می نویسم،می خندم و غمگین زندگی می کنم

آرامش

با اینکه روزهاست رفته ای اما هنوز،

آرامش چشمانت را با دنیا عوض نخواهم کرد ...

 

+ طول کشید تا بفهمم، یه دوست، چه موقع نیاز داره حرفشو چه درست چه درست، تایید کنی ... چه موقع نیاز داره، به حرفاش فقط گوش کنی. چه موقع نیاز داره واسش بگی، بگی و اون گوش کنه ... طول کشید تا بفهمم. شاید نزدیک چند سال و برای این نفهمیدن تاوان های زیادی دادم. اما بالاخره فهمیدم ... من فهمیدم. به خودم  افتخار می کنم. :)

+معتاد به صدای محشر پویا بیاتی ...

+معتاد به آهنگ های کره ای. سوپر جونیور، یوکیس، لاویا دابل اس :)

+نفس بلندی می کشم. نگاهی به صورت آشفته ی "او" می کنم. صدای دریا که طوفاتی تر از همیشه به ساحل می کوبد و سکوت شب را بر هم می زند، شنیده می شود. با صدایی آرام می پرسم:" چی شده؟ " صورت بی احساسش رنگ پریشانی گرفته. امشب من و "او" خیلی به هم نزدیک تر شده ایم. حس می کنم "او" برایم رنگ جدید گرفته است. غرور "او" برایم قابل تحسین است. می خواهم هر طور شده آرامشش را به او برگردانم. حس می کنم آن لحظه اگر بگوید با مردن من آرام می شود می میرم. با صدایی آرامتر از قبل می گویم:" می تونم کمکت کنم؟ " صدای اس ام اس گوشیش بلند می شود. بعد از خواندن اس ام اس گوشی را خاموش می کند و خیره به دریا دستش را روی دستم می گذراند:" کمتر اتفاقی باعث میشه دستای من اینطوری یخ کنه." دستانش مانند تکه های یخ سرد است. با بهت به او خیره می شوم. "او" ـی من، خیلی مغرور است. احساسی ندارد. پس چرا ؟ ... "او" چشم هایش را می بندد و می گوید:" حالم خوب نیست. آرومم کن ... "

+ یک هفته سفر، که جونم رو در میاره :))

+سامورایی :دی

+ثنا، متشکرم. نمی دونم این حرفم رو می بینی یا نه، اما، متشکرم. ازت به اندازه ی یک عمر، متشکرم.

+حس می کنم تغییر کردم. خیلی هم ...

+ ...

+کره ایاااااااااااااااااااااا :ایکس :ایکس

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: شنبه 30 شهريور 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بدون شــــــرح ...

 

نمــی دآنـــَم چــِرآ ایــــن روز هـــآ این گونـــه شـــُده اَم ؟!

آنــقـــَدر ســَرد،

ســَرد  و بــی تـــفـــــــاوُت؟

دیــــگــر نه چیزی بـــَرایــم مهم اســـت

نه چشمانـــم، آن بــَرق همـــیشِگــــی رآ دارد ...

 

+پس از مدت ها آپ می کنم.

+به شدت احساس می کنم نیاز دارم دوباره این وب راه بیوفته.

+کجایی ؟؟ بهت نیاز دارم ... خیلیم نیاز دارم ... برگرد لعنتی ...

+ من نمی خوام یه آشغال باشم :|

+ های های گریستین، به یاد دوست ...

+ ادامه رمز داره. داستانیه که به هیچ کس هیچ ربطی نداره! داستانی از خودم. داستانی که خیلی وقت بود روی دلم مونده بود. می خواستم بگمش ... اما! نمی گفتم که نظری برنگرده ... فکری مشغول نشه ... رویی از من گرفته نشه ... و دهانی به من دشنام نده! اما حس می کنم واقعا احتیاج دارم بنویسمش، تا آروم شم! تا حداقل فکر کنم شاید کسی اونو بخونه و به حرفام گوش بده ... من فقط می نویسم برای خودم! اگه می خوای بدونی دوستت چه اشغالیه، بخونش. اگه دوست داری بدونی، باشه! بدون ... اما قول بده بعدش هیچی، حتی یک کلمه هم در موردش ازم نپرسی ... قول بده! کاری که من کردم،از نظر خیلی ها اصلـــــــــــــا چیز مهمی نیست و کار خوبی هم کردم! اما از نظر خیلی ها هم بدترین چیزه ... کثیف ترین چیز! و من کسی بودم که فکر می کردم این کار جز کثافت ترین کار هاست ... اما! خودم مجبور به انجامش شدم. هر طور دوست داری فکر کن. بعد اینکه خوندی تریپ روشن فکری برای من بر ندار که بگی آره این کار همیشگی منه! یا اینکه اصلا کار غیر عادی نکردی! تو آدم املی هستی و  هضم این چیزا واست سخته! بین دوست من! این کار از نظر من جز پست ترین کار ها بود ... تورو نمی دونم! عقایدت رو هم واسه خودت نگه دار و به عقیده ی من احترام بذار! رمزش اسم داداشمه.

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

ادامه مطلب
نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: چهار شنبه 20 شهريور 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دنیای پسرا...

♥♥دنـیـــای پـسـرا

 
پـُر از پـیـراهـن و شـلـوار

پـُر از کـتـونـی و کـالـج و ادکلن
 
پـُر از قـرار بـا رفـیـقـاشـون
 
تـلـفـنـهـای 1 دیـقـه ای بـا مـوضـوع چـی کـاره ای داداش بـریـم بـچـرخـیـم؟!؟!
 
... سـیـگـار کـشـیـدن هـای نـصـف شـب جـلـوی پـنـجـره ی اتـاق
 
یـه یـادگـاری . . .
 
حـرفـی در کـار نـیـسـت قـولـی وجـود نـداره هـمـه تـو دل خـودش مـیـمـونـه . . .
 
آهـنـگ گـوش دادنـای نـصـف شـب تـو اتـوبـانـا . . .
 
... بـا نـاراحـتـی بـه یـه عـکـس نـگـاه کـردن
 
دوش گـرفـتـن هـای 5 دیـقـه ای
 
1000 بـار ایـن جـمـلـه رو تـکرار کـردن : بـه مـا نـمـیـخـوری آخـه . . .
 
اس ام اس دادنـای شـبـونـه : گـوربـابـاش ( کـه کـلـی غـم پـشـتـش نـشـسـتـه )
 
كـلـمـه هـای رمـزی كـه فـقـط خـودشـون مـعـنـیـشـو مـیـدونـن
 
رازایـی كـه فـقـط خـودشـون ازشـون خـبـر دارن
 
گـپـای 4 - 5 نـفـره دورِ مـیـز بـا نـسـکـافـه یـا رو یـه تـخـت بـا قـلـیـون ، مـسخره كردن
 
همدیگه شـوخـی . . . گـاهـی بـحـث هـای جـدی دربـاره ی آیـنـده و کـار
 
دنـیـای پِسَـــرا پُرِ از غُصه هایِ یواشَکی♥♥
عکس در حال بارگذاری است. لطفا چند لحظه صبر کنید.
 
 
+ کثیف ... کثافت ... عوضی ... هرزه ... هیز ... پسر .... دختر ... موهای کوتاه .... نگاهای عجیب ... نگاهای هیز ... خیانت  ... کثافت ... آشغال ... نظر .... کثیف !!! کثافت ... پسر ... من ! کثیف ... کثافت ... پسر .... من !!! کثیف ... کثافت ...من ... ! کثیف ! کثافت ! مــــــــــــــــــــــــــــن ... کثیف .... کثافت ...
بســـــــــــــه ...
نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: شنبه 22 تير 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

....: ... !2

دیگــــــــر
.
.
.
نـــــــه صبر ایوبــی هســــــــــت
و نـــــه بویـــــی از پیراهـــــــن یوســــف
عزیــــــزم ...
خـــــــــودت را به کــــــوری بـــزن
اینجا گــــــــــرگ هــــــــمه چیز را خـــــورده است ...
!!!

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: سه شنبه 20 فروردين 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

می شکنم ...
 
دلــــم رقــــص نمـــی خواهد ، ...

هی دنـــــیا ...

تمامــــــــــــــش کن .... !!

وگرنــــــــــه ، اینبار  ؛

 سـازت را میـــشکنم ...

!!!

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

....: ... !


چشم هایت وقتی دروغ می گویی زیبا تر می شوند…
اگر می خواهی زیبا ترین باشی
همیشه به من بگو دوستت دارم …!!

 

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

خاکستری

 

جلو نیـــــــا ...

خاکستری می شوی ؛ ...

این جــــــــا دلی را

سوزانده اند ...

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: شنبه 12 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نمی ذارم که برگردی ...

 

نگهداری ازت واسـم

به زیر سقف این خونه

مثه ، کبریت تو باد و

مثه ، شمع تو بارونه

اینم آخرین کبریت

کشیدم ، تو مسیر باد

یا بر می گردی یا ، می ری

علی الله ، هر چه بادابـاد .. !

+نمی ذارم که برگردی از مجید خراطها ... آهنگ فوق العاده ایه ... همه ی کار های مجید فوق العاده ست ... مجید خراطها تکرار نشدنیه ... صداش نسخه ی دومی نداره ، واقعا از ته دل و با سوز می خونه ... مخصوصا تو این آهنگ ...

+کامل متن آهنگ رو می تونید تو ادامه مطلب مشاهده کنید ...

چی کار کردی ،

که بعد تو

تموم ، خونه داغونه

نه انصافا ، چی کار کردی

که از ، دنیا دلم خونه

فضای خونمون بی تو ،

مثه ، انبار اندوهه

چی کار کردی که بعد از تو

تموم خونه ، بی روحه

+حتما دانلودش کنید ...

با یه سرچ میشه پیداش کرد.

حالا که شب به شب رفتو

تو هم ، تنهایی سر کردی ،

توی ، تنهایی می پوسم

نمی ذارم ، که برگردی ...

 

 


ادامه مطلب
نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: جمعه 11 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

آتش


سیگارش را میگذارد زیر لبش میگوید:

آتیش داری!؟

جواب میدم

توی جیبم که نه !

ولی در دلم دارم...!

به کارت می آید....!؟

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: جمعه 11 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

....!!!!!! ..... !!!!!!! ..


من تو را دوست دارم ؛

تو او را ... !

او دیگری را ،

و دیگری من را !

اما ... ،؛

در این میان 

همه تنهاییم ...

!

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

کبریت

 

مثل کشیدن کبریت در باد
دیدنت دشوار است
من که به معجزه ی عشق ایمان دارم
می کشم
آخرین دانه ی کبریتم را در باد
هر چه بــــــادا بــــــــــاد!

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

به سلامتی ...

 

به سلامتی رفیقی که وقتی بهش میگی دلم گرفته بیا بریم بیرون ، فقط یک کلمه میگه “ساعت چند ؟؟؟”!

+واسه این آدما پاش بیوفته ارزششو دارن جونتو هم بدی ...


به سلامتی خودمون که نه مخاطب بودیم و نه خاص ، دیگه چه برسه به مخاطب خاص. . .!

+ هه ... :|


به سلامتی کسی که کمرمو شکست ولی من هنوز دولا دولا دوسش دارم …

+مخاطب خاص !

+لعنتی ...

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

لرزش ...

اگه یکی دستتـــو گرفتو دلت لرزید

 

زیاد عجله نکن

 

یه روز با دلـــت کاری میکنه که دستات بلرزه

 

و ادامه یه چیزایی راجع به آرمین 2afm نوشتم .... دوست داشتید بخونید .. واسه دوست داران صدای آرمین :| ولی باز دوستشم ندارید بخونید :|

 


ادامه مطلب
نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

:) ...... :)

 

دستمال كاغذي به اشك گفت:

قطره قطره‌ات طلاست

يك كم از طلاي خود حراج مي‌كني؟

عاشقم

با من ازدواج مي‌كني؟

اشك گفت:

ازدواج اشك و دستمالِ كاغذي!

تو چقدر ساده‌اي

خوش خيال كاغذي!

توي ازدواج ما

تو مچاله مي‌شوي

چرك مي‌شوي و تكه‌اي زباله مي‌شوي

پس برو و بي‌خيال باش

عاشقي كجاست!

تو فقط

دستمال باش!

دستمال كاغذي، دلش شكست

گوشه‌اي كنار جعبه‌اش نشست

گريه كرد و گريه كرد و گريه كرد

در تن سفيد و نازكش دويد

خونِ درد

آخرش، دستمال كاغذي مچاله شد

مثل تكه‌اي زباله شد

او ولي شبيه ديگران نشد

چرك و زشت مثل اين و آن نشد

رفت اگرچه توي سطل آشغال

پاك بود و عاشق و زلال

با تمام دستمال‌هاي كاغذي

فرق داشت

چون كه در ميان قلب خود

دانه‌هاي اشك كاشت

 

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بغض ـــــــ !!

کاش میدانستم این سرنوشت را ، ....

 

چه کسی برایم بافته....

 

آن وقت به او میگفتم یقه را آنقدر تنگ بافته ای که ....... ؛

 

....

بغضهایم را نمیتوانم فرو ببرم

 !!! .... !! .....

 

 

 +وقتی بغض یه مرد .... یه مرد واقعی ! یه کسی که تا حالا نشکسته رو می بینی .... دلت می خواد ب میری !

وقتی اشکاشو می بینی ... دلت می خواد سرتو بکوبی به دیوار ....

خیلی سخته ! ... اشکای یه "مرد"رو دیدن خیلی سخته ...یه مرد محکم ... یعنی ! چه قدر بهش فشار اومده که بغض می کنه ...؟ گریه می کنه؟؟؟ ..... :| ... !!!

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

پشیمانی ...

 

دلم نه عشق میخواهد نه احساس قشنگ  

 نه ادعاهای بزگ نه بزرگهای پر ادعا . . . !

دلم یک دوست میخواهد که بشود با او حرف زد  ،

 

 و بعد پشیمان نشد . . .

+مخاطب خاص ...

 

 

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

یه سری مردا ... !

یه ســـری مردا هستــن ...
 تیپ هــــای سنگین خاصـــی میزنن اکثـــرا مشـــکی پوشـــن.
 اودکلن خـــاص ، مثلا لالیــک میزنن  قهـــوه رو بـــدون شــیر و شــکر میخــورن ؛ تلخــه تلخ !
مـــردایی که ســـوار ماشین مشکیشـــون میشن
 و ساعــت 1 شب به بعـــد تنها تــو خیابونا رانندگـــی میکنن در حالـــی که یه آهنـــگ خاصـــو 100 بار گـــوش میکــنن/...
 همونایـــی که تنها کافـــه و رستـــوران میرن .
شبا تنهایــی قـدم می زنن و سیگــــارشون رو بی تفــــاوت به همه چـــی می کشـن...
از دور کـه
نگاشـــــون میکنــــی ابروهاشـــون گره خـــورده تو هم ، همـــش فکر میکنن ...
ولـــی وقتی نـــزدیک میری و باهـــاشون صحبت میکنـــی
با نگـــاه و آرامـــش خاصـــی باهات حـــرف میزنن !
اینا بهتـــرین آدمــا برا درد و دلـــن .
همونایـــی که راجبـــه همه چیز اطلاعـــات دارن و نگفـــته میفهمـن ...
اما این مــــردا یه زمان مثـــل بقیه مـــردای معمولـــی بودن !!!
اسپـــورت میپوشیدن ، با صدای بلند میخنـــدیدن ، فوتــبال میدیــدن ، چشـــم چرونی میکــردن و ...
خلاصه عــین خیالشـــون نبود و رنگـــی بودن !
تا اینکه یه روز، یه زن تو زندگــــی شون اومد .
عاشـــق شدن ...
زنی که زندگیشـــون رو عوض کرد ،
تنهاشــــون گذاشت و رفت !!!
 از اون روز این مـــردا خیلی عجـــیب و خاص شدن .
خلاصـــه این مـــردا از دور خیلی خــــوب و جذابن ولـــی اگه بخـــوای وارد زندگیشـــون بشی...
وقتی بهشـــون بگی دوســـت دارم ،
غصــــه رو تو چشاشـــــون میبینی ... !
انتظار نداشتـــه باش بهت بگـــن منــــم دوســـت دارم !!!
مکالمـــه های تلفنیشون کوتــــاه و مختصره و اکثرا زیاد حـــرف نمیزنن ...
برا قرارشــــون عجله و هیجــــان ندارن !
این مردا دیگه خیلــــی سخت اعتــــماد میکنن !
اگه بهشــــون دروغ بگـــی ،
سعی نمیکنـــن ثابت کنن و مـــچ بگیرن و ...
بلکه یه لبخنــــد کوچیک با چــــشای خمار میزنن و آروم پا میشـــن و میرن .
حالا حـــالا ها گذشت ندارن و اصلا فکر نــــکن دل رحمن ... !
این مردا بزرگتـــرین دردای دنیا رو تحمــــل کردن ...
یادت نـــره دیگه هر دردی براشــــون درد نیست...!

 

+من نقشی در این آپ ندارم ...

به درخواست مهرداد ...

+از طرف خودش :|

+لعنتی ... داری چی کار می کنی با خودت؟

+شوقی که در دیدت خوشی دوست نیست در هیچ چیز نیس ... و دیدن غم دوست از هر چیزی بدتره!

+

+بنیامـین یه اهنگ از روی سروده های استاد مولانا خونده ... به اسم خط سوم.پیشنهاد می کنم گوش کنید.

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دلتنگی ...

 

 

ساعت ها زیر دوش به کاشی های حموم خیره میشی . . . !
غذاتو سرد می خوری . . .
صبونه رو شام ، ناهارو نصف شب !
لباسات دیگه به تنت نمیاد . . .
همه رو قیچی می زنی !
ساعت ها به یه آهنگ تکراری گوش می کنی و هیچ وقت اونو حفظ نمیشی . . . !
این قدر علامت سوالای تو فکرتو میشمری . . .
تا آخرش رو بالش خیست خوابت ببره !
تنهایی از تو آدمی می سازه . . .
که دیگه شبیه آدم نیست !
می دونی چیه ؟!
عجیب دلتنگم . . .
واسه وقتایی که عجیب دلتنگم می شدی . . . !

 

+کوتاه می گویم دوستت دارم ...

اما !

از دوست داشتنت کوتاه نمی آیم ...

 

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: جمعه 27 بهمن 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

انجماد


خُدایـــــــــا

 

 

............

دَر اِنجِــــمـادِ نِگــاه هایِ سَــرِدِ ایـن مَــردُم ،

دِلـَــم بَــرایِ


جَــهَــنَّــمَـت
،

تَــنـگـــــــ شُــدِه اَســــــت ............... !

 

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

من همیشه ! می خندم ...


من همیشــــــه میخندمــ.
تا کســــــــــی نفهمــــــــه چقدر عاشقمــــ.
تا کسیــــ نفهمـــــــه دلمـــ واســــ شنیدنــــــــ صــــــــــدای کسیـــــ تنگــ شـــــده.
که یه روزیـــ عاشقــمـــ کــــــــــردو حالا مدتها منو از شنیدنـــــــ صداشــــ محروومــــ کردهــــــ.
میخندمـــ.تا کسیـــــ نگــــــــه چقدر تـــــو ساده ای.خاکـــ برسرتـــــ که هنوز منتظریــــ..
باصدایــــ بلند میخنــــــدمـــــ.
به ســــــادگیــــ خودمــــــ.
به یاد همـــه شبهـــــــاییـــــ که گریه هاتو منـــــ اروومــــ میکردمــــ.
با صدایــــــ بلند به حال غریبـــــ خــــــودمـــــــ میخندمــــــــــ.
چونــــ نمیخوامـــــ کسیـــــ به گریـــــــه هامــــ بخنــــــــده..

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

عزرائیل !!!

 

 

از بین این همه که جـــــان آدم را به لـــــب می رسانند ....

 

نام عــــــزرائیل

 

بد در رفتــــــه است ... !!


+به خدا

:|

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

پنهان کن !

 


این جا جایی ست که باید فریاد زد :
هی رفیق ...
زخمهایت را پنهان کن ..
اینجا مردم زیادی بانمکند ..
!
 

 

+شاید گاهی بهت بگم ، بذار برم به درد خوردم بمیرم ....

تو نذار بمیرم

شعور داشته باش بی شعور

:|

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بنویسید ...

روی سنگ قبرم بنویسید:
بی کس بود اما کسی را بی کس نکرد
تنها بود اما کسی را تنها نکرد
دلشکسته بود اما دلی را نشکست
کوه غم بود ولی کسی را غمگین نکرد
شاید بد بود اما بد کسی را نخواست!!!

 

 

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مبارک !

 

ولنتاین همگی مبارک و خجسته باد !


 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دستانت ... !


دستـــــــانت را در برابرم مـــــشت میکنی

و مــــــیپرسی :

گــــل یا پـــــوچ؟؟؟؟

و من در دل میـــــــگویم :

فــــقط دســـــتانـــت...!


+آسمون آفتابیه ...

ماه باز رفت

این لبام داره حرف

کاش باز بباره برف !

+بعد یه هفته دارای نت می شویم !

 

 

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

شیطـــــانِ عاشق !

 

هیچکس نفهمید امّا شـــاید ... !

شیطان عاشـــق حوّا بود !

که به آدمـــ سجـده نکرد ...

 

+من هر طور شده خودمو به اون جلسه می رسونم ... اگه نرسم این اینترنت کوفتی و کامپیوتر و همه ی اون کلیپای لعنتی رو نیست و نابود می کنم :|

 

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

من ... تو .... او .... ما ! شما ... آن ها

او آمد و شدیــد شمــا ... !

 

او رفتـــ با دیگری ... شدنــد آنهـ ا .. !

 

حالا ...

 

مــ ن و تــ و ... جدا جدا ، تنها مانــده ایم !

 

+کسی می تواند پرواز کند که لیاقت رهایی از قفس را داشته باشد ... !!!

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

این به اون در ...

 

گفتی : دوستت دارم !

گفتم :دوستت ندارم !

آره ...این دروغ به دروغ تو در !

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: جمعه 6 بهمن 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نداره ... صرفا بی عنوان !!

 

یه جـایی باید دسـت آدمـا رو بکشی ؛ نـگه شـون داری ، صورتـشون رو میون دستـات محـکـم بگیری ! بگی : بـبـیـن … مـن دوست دارم ، نــــرو … !!!

+ببین ... من دوستت دارم ... نرو !!!!

شازده کوچولو از گل پرسید آدمها کجان؟
گل گفت:باد به اینور و آنورشان می برد!
این بی ریشگی حسابی اسباب دردسرشان شده!

+بیشتر  ادما بی ریشه ن ... این روزا همه دنبال  ادما با ریشه های بلند هستند !!!

کسی نیست ریشه ش را به من قرض دهد؟؟

+هه ...

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: دو شنبه 2 بهمن 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

سقوط ...

 

افتادن
از کدام سو؟
جاذبه می داند و بام
سقوط ندیدنی ست…
گاه
جاذبه آغوش می گشاید و
به تمامی جذبت می کند
گاه
تو چشم می گشایی و
جاذبه
مجذوب ِ تو می شود
تا…
بامی دیگر و
گاهی دیگر

+گاهی دیگر ...

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: دو شنبه 2 بهمن 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

سخت گیر ...

 

همه می گویند “سخت گیر”م!

راست می گویند ... !

 همین است که انقدر “سخت” به تو “گیر” داده ام …

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: دو شنبه 2 بهمن 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دوباره صدایم کـــــــــن ...

 

نیمکت عاشقی یادت هست؟
کنار هم، نگاه در نگاه و سکوتمان چه گوش نواز بود..
بید مجنون زیر سایه اش امانمان داده بود،
برگهای رنگینش را به نشانه عشقمان بر سرمان می ریخت..
او نیز عاشق بودنمان را به رخ پاییز می کشید،
اما اکنون پاییز.. نبودنت را، جداییمان را به رخ می کشد.
بگو، صدایم کن، بیا تا دوباره ما شویم،
مرحمی بر سوز دلم باش، نگاه کن، پاییز به من می خندد، بیا داغ جداییمان را به دلش بگذاریم.
بیا کلاغ ها را پر دهیم تا خبر وصلمان را به پرستوها مژده دهند.
دوباره صدایم کن..

+دلتنگ صداتم ...

دیوونه م کردی به قرآن  .... !

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: جمعه 22 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

لعنتی ...

 

به "سگ" استخون بدی ..

دورت میگرده

واست دم تکون میده !!!

من به تو "دل " داده بودم ...

لعنتـــــــــــــــــــی !!!!!

 

 

 

+فک کردی ب همین راحتیه عوضی؟

 

چه شبایی که تا صبح بیداری کشیدم ... ناخنای عصبی که رو دیوار می کشیدم ... بازم آرومم نمی کرد , روم تاثیری نداشت  ... فک می کردم عزیز تر از خودم کسی نی برات ... ببین چی کار کردی با من لامصب ,  هر شب کارم شده گریه یا مستم ... تو اوج دوستـــی چطور ولم کردی , وقتی مشکلی نبود بین ما اصن ...

دیگه شبــا نمیام پشت خطی , خوش حالم که , کنار اون خوشبختی , خوشحالم که یه حساب سوا روش کردی و ب خاطر اون منو فراموش کردی ...

دیگه صدام دل تورو زده , بسه رفتنی شو , بیخیال من خل و بد سرد عصبی شو , بدون هر کی دور و بر منه عوضی شد , کاشکی حس بین تو من یه ذره عوض می شد ....

 

 

 

+دقیقا حس این متن بالا رو دارم ... :| :| آخه یکی نیس بگه بی عقل اون که خوشبخته دیگه مرگت چیه :|

+توصیه می کنم آهنگ "یه چیزی بگو" از تتلو و آرمینو حتما گوش کنید ... واقعا فوق العاده ست ... مخصوصا قسمت های آرمین ... محشره ... از معدود آهنگ هایی که هر چی گوش میکنم خسته نمیشم ...

لینکشو فعلا ندادم وگرنه می دادم ....

+آهنگ های "علی پیشتاز" و "سمیر" هم واقعا قشنگه ... مخصوصا "روز های لعنتی" شون ... عالیه ... کلا صدای علی و سمیر هر دو فوق العاده ست ... از دست ندیدشون ...

+"دیوونه "ی رضایا هم با اینکه خیلی جدید نیست ولی از عالی های رضایاست ... پیشنهاد می کنم گوش کنید ... و

شاید گاهی یه چند تا آهنگ واسه پی نوشت ها گفتم ... 

+این روزا بد جور رفتم تو فاز آهنگ حس می کنم دارم خل میشم :| :| :| ولی خب چی کار کنم مگه کاری جز آهنگ گوش کردن واسه آروم شدن دارم؟؟؟ :|
+از پنجره که نگاهت می کنم دلم می لرزد و " می خواهمت"

+متن بالا چ ربطی داشت؟:|

+ثنا برو بزن تو سرت دوستت خل شده خخخخخخخخخخخخخ :|

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: جمعه 22 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

درخت

 

شکوفه می دهد
درخت تنهایی های من
شاخه های خشکیده اش
یادگار زخم هایی کهنه است
که از کوران نامردی هایت برجای مانده
با بوسه هایت آبیاری کن این سرو شکیبا را
بگذار میوه های این درخت طعم محبت بدهند

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: جمعه 22 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

همکلاسی

 

هـــــمکلاسی غم های من

چه زود گذشت ترم باهم بودن

شاگرد اول عشق تو شدی و من

باز هم مشروط چشمــــانت شدم

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: جمعه 22 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

:-* :-

من , بر عکس همه

پشت خنده هام غمه

تو , بر عکس منی

شادی و غمگین می زنی

ولی تو فوقش آخرش

میگی کلا رفته سرش

باشه کلاه رفته سرم

ولی تو رو از رو می برم

خط و نشون کشیدم

که خدای نکرده دیدم

چشام دیگه تو رو نبینه

اره دوری و دوستی همینه

خاطرت هنوز عزیزه

ولی از فکری که مریضه

بهتره دوری باشه

نه که یه عشق زوری باشه ...

+بعد مدت ها آپ می کنـــــــــــیم ...

این عشق یه طرفه من رو کشونه , تو خیابونا ...

نمی خوام توی این خلوت , کسی دور و برم باشه ...

نه پلکام روی هم می رن  , نه دست می کشم از گریه

نه می خوام بند بیاد بارون , نه چتری رو سرم وا شه..

امشب چشای من , مث ابرای بهاره

نخند به حال من , که حالم گریه داره ..

چرا گریه م نمی تونه , رو تو تاثیری بذاره ...

اره بخند بخند , که حالم خنده داره ...

اره بخند بخند , که حالم خنده داره ...

 

+یعنی اصلا من شیدا و دیوونه و عاشق صدای محسن یگانه م....صداش تو حلق زنش و دوست دختراش

+:دی

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: یک شنبه 17 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بریـــــم ...

 

گـاهی وقتـــــا کهــ بـغـضـم میگیـــرهــ دوستــ دارمـ خدا بیـاد پایینـــ دستـمو بگیره.

اشکامو پـاکـــ کنه و بهم بگـهـــ:آدمـا اذیتتـ میکننــ؟؟؟بیـا بریـــم
 

پی نوشت:بریــــــــم .. التماس می کنم ...

بریم ...

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

کفش

 

قبل از اینکه درباره ی راه رفتن کسی قضاوت کنی

کمی با کفش های او راه برو ...

!!!!

 پی نوشت :  اون خدا که من می دونم ... حتی آتیشش قشنگه ...

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نفرت ...

 

گاهی اینقدر ازت متنفر می شم که دلم می خواد سر به تنت نباشه !

گاهی که می خوام اونوقدر بزنمت تا بمیری !

اونقدر ازت بدم میاد که اگه همین الان بگن مردی ذره ای ناراخت نخواهم شد !

بگن تیکه تیکه شدی زیر ماشین و لاشخور ها نصفت کردن برام ذره ای اهمیت نداره !

حتی شروع به پایکوبی می کنم !

اولین نفری هستی که به مرگش راضی م !

همه چیزت نفرت باره ...

حرفات ... حرکاتت ... اخمات ... لبخند هات ... گریه هات ... خنده هات !

همه چی !

تا حالا اینقدر از کسی متنفر نبودم !

تو با اون نیش هات و کنایه هات ... حرفات .... لعنتی !

لعنت بهت !

+مخاطب خـــــــاص ... (مونـــــــــــث ... )

+برو بمیر اصن ... ایـــــــش دیوانه روانی با اون صورت نحست.

+این نفرت از توئه که با امید بهش و انتقام ازت می رم جلو ...

+ادم کینه ای نیستم ولی تو هر کسی رو نسبت به خودت مخالف می کنی عوضــــــــــــی !

+کاش می دونستی با اخلاق گندت کسی دوستت نداره ... پررو

+اینقدر الان ازت عصبیم که پاش برسه می زنم همه چیزو می شکونم بعدم یا تو رو می کشم یا خودمو !

+نفرت چه قد قویه ! ادمو بد سر پا نگه می داره ...

+به قول مهرداد تو روحت :|

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دروغ بـزرگـــــ ...

 

یادته روز اول بهت گفتم میخوام با یه دروغ بزرگ حرفامو شروع کنم؟

تو اخم کردی ،

گفتم : دوستت نداااااارم!

بعد هردو تامون زدیم زیر خنده …

اما دیروز گفتی که میخوای با یه دروغ بزرگ خداحافظی کنی و

بعد فریاد زدی :دوستت دارم!!

هر دومون خیره شدیم به هم ...

 و تو رفتی برای همیشه.

 پی نوشت 1 : خیلی وقته ...

تو رفتی ... برای همیشه !!

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

من همانــــم !

 

من همان برگم که بر روی درخت

  لرزم از برد چنین پاییز سخت

در نهایت باید افتاد و گریست

  به درخت گفت خداحافظ و رفت ...

 

پی نوشت 1 :

در نهایت باید گفت خداحافـــــظ ...

و رفت ...

 

 

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

فــراموشـــــــی ...

 

دلم می خواست بهانه‌ای باشی برای فراموش کردن همه چیز...

اما حالا دلم می‌خواهد بهانه‌ای باشد برای فراموش کردن" تو" ! ...

 

پی نوشت 1 : می خوام فراموش کنم اما ... !

پی نوشت 2 : دوس دارم فراموش شم.. فراموش شی... فراموش شه .. فراموش شیم... فراموش شید و فراموش شن ...

و شاید آنطوری دنیایمم هم فراموش شود ...

پی نوشت 3 : چه فراموش تو فراموشی شد

 

 

 

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بگـــــــــــو ...

 

یادته همیشه چه تو دعوا و آشتی

تو سخت شرایط هاهم هوامو داشتی ... ؟!

منو دور نمی زنی

سرم غر نمی زدی !

با این که لیاقت از من بهترارو داشتی

حالا تو نیستی بدم به کی تکیه ؟!

با کی درمیون بذار یکی یکیه ...

مشکلاتی که دارمو بی تو حل نمیشه

بی تو مشکلاتم بیشتر از این کم نمیشه

پس بیا و بگو منو می بخشی

چرا فک می کنی تو دلخوشیم بی نقشی ؟! 

وقتی می دونی  چه قد بی تو روحیه م خرابه

دیگه دلم طاقت یه لحظه دوریتم نداره ...

چته از ارمین 2afm

پی نوشت 1 :مخاطب خــــــــاص .... (مذکــــــــر ... )

پی نوشت 2 : بغض صدای ارمینو دوس دارم.

پی نوشت 3 : کی گفته نمیشه متن اهنگ گذاشت ؟

پی نوشت 4 :گاهی با بعضی حرفا خورد میشی ...

پی نوشت 5 : حالم خوب نیست .

پی نوشت 6 : این حالمو دوس دارم .

پی نوشت 7 : لعنت به من ...

پی نوشت 8 : لعنت به هر چی نا مرده ...

پی نوشت 9:

:|

پی نوشت 10 : چه قدر پی نوشت ها زیاد شد ... !!!

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

چه تلخ است ...

 

چه تلخ است :

علاقه ای که عادت شود ،


عادتی که باور شود ،

باوری که خاطره شود ،

و خاطره ای که درد شود ...

!!!!!

+بـــــدون مــــــخـــــاطـــــب خــــــــــــاص 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

یه آدمایی ...

 

یه آدمـــــــــآیـــــــی هستــــــن که همـــــــیشـه نا مهربـــونـن ...

وقتــــــــی که نامهربــــونیشـــــــونو می بینـــــی

برآت عادیــــه و یه جـــوری با نامربــــــونی هاشـون مــی سـآزی ...

امــــــــــا  ادمآیــــــــــی هســتن کـــــه همـــیشه مهربـــــــونـــن ... !

ولـــی وقتـــــــــــی که نامهربــــــــــونیشونـــو می بــیـــنی ...

می شکنی !!!

 

 +مخاطب خاصی که همیشه نا مهربون بودی ... !

ولی هنوزم به نامهربونی هات عادت ندارم ...

تو همیشه و هر لحظه مرا می شکنی !!

+بفـــــهم ...

+این آپو با تمام وجودم نوشتم ...

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دلتنگ برای کودکی !

 

دلتنگ کودکیم

یادش بخیر !

 
قهر میکردیم تا قیامت

و لحظه ای بعد قیامت میشد ...
 
 
 
نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: جمعه 3 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دیوانه !

 

در اينه ...

دختري را ديدم ...

پريشان ...


هر چه مي گفتم تكرار مي كرد ...

و اشك ميريخت ...

خدا شفايش دهد

ديوانه بود ... !

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: جمعه 3 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بی وجدان ... !

 

نامم را پاک کردی ، یادم را چه می کنی؟!
یادم را پاک کنی ، عشقم را چه می کنی؟!...
اصلا همه را پاک کن ...
هر آنچه از من داری...
از من که چیزی کم نمی شود...
فقط بگو با وجدانت چه می کنی؟!
شاید...؟!نکند آن را هم پاک کرده ای ؟!
نــــــــــــــــه!! شدنی نیست...!
نمی توانی آنچه رانداشتی پاک کنی ...
 
 
نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: جمعه 3 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

اهای ! مخاطب خاصی که کسی نه تورو دیده و نه می شناستت ...

نمی دونم ...

چند وقته نیستی ...

چند وقته بی تو نفس می کشم ...

چند وقته که من جسم دارم ولی روح نه ...

نمی دونم کی میای ...

یا اصلا میای یا نه ... ؟!

اگرم بیای ...

دیگه ارزشی برام نداری ...

 دیگه هیچکس برام ارزش نداره ...

طاقتم تموم شده ...

دیگه نمی تونم تحمل کنم ...

فقط یه راه دارم ... !

یه بتری بنزین ... از همونا که یه روزی می دادمشون به ماشینم تا باهات برم بیرون ...

و یه کبریت ...

از همونا که باهاش شمع های شام دو نفرمون رو روشن می کردم ...

و یه قلب تهی از احساس ! که اونم مشکلی نیست .. خودم دارمش ... !

و یه سکوت مخصوص تنهایی ... که اونم مشکلی نیست ... تنهایی رفیق دیرینه ی منه ... !

خب ... همه چی ردیفه نه ؟!

پس چرا منتظرم ؟! خودم هم نمی دونم ...

اهان ... یادم رفت بگم ...

شنیدی میگن قاتل همیشه سر مراسم ختم مقتولش حاضره ؟!

پس ... یادت نره تو هم بیای ...

اخه اگه نیای که نمیشه !

من برای تو مردم ... نامردی نیست که توی مراسم جهنم رفتنم هم نباشی ؟!

راستی ... وقتی برای تو مردم یعنی تو منو کشتی ؟!

نمی دونم ...

باید بپرسم ...

البته یه دقیقه صبر کن ... بذار وقتی این بتری رو روی خودم خالی کردم و این کبریتو روشن ...

اگه وقت شد می پرسم ... خب؟!

..... !!!!

+مخاطب خاصی که وجود داره ولی کسی اونو نمی بینه  ...

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: جمعه 26 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ببخششون ... :|

 

خدايا!


خيلي ها دلمو شکستن

شب بيا با هم بريم سراغشون

من نشونت ميدم

تو ببخششون
...

 

+ای مخاطب خاصی که دلمو شیکوندی ....

شاید غیر مستقیم ...

شایدم اصلا ندونی !

ولی قلبمو شیکوندی ...

بدم شیکوندی ...

گفته بودم وقتی قلبم بشکنه هیچ جوره کسی نمی تونه تیکه هاشو به هم وصل کنه .. الا تو !

ولی کاش هیچوقت نفهمی منظورم به توئه .. چون با غرورت به حا اینکه تیکه های قلبمو به هم وصل کنی بیشتر می شکونیشون ... :|

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 12 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به این وبلاگ خوش اومدید. این وب برای مواقع ناراحتی و غمگینی شما ساخته شده. جملات و عکسای زیبا و پر محتوایی می تونید اینجا مشاهده کنید. عضو شید و شما هم مطالب و هر چی می خواین بذارین. نظر یادتون نره عزیزان.


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , negahbanshab.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM