غمگین

این روزا غمگین می بینم،می نویسم،می خندم و غمگین زندگی می کنم

دوباره صدایم کـــــــــن ...

 

نیمکت عاشقی یادت هست؟
کنار هم، نگاه در نگاه و سکوتمان چه گوش نواز بود..
بید مجنون زیر سایه اش امانمان داده بود،
برگهای رنگینش را به نشانه عشقمان بر سرمان می ریخت..
او نیز عاشق بودنمان را به رخ پاییز می کشید،
اما اکنون پاییز.. نبودنت را، جداییمان را به رخ می کشد.
بگو، صدایم کن، بیا تا دوباره ما شویم،
مرحمی بر سوز دلم باش، نگاه کن، پاییز به من می خندد، بیا داغ جداییمان را به دلش بگذاریم.
بیا کلاغ ها را پر دهیم تا خبر وصلمان را به پرستوها مژده دهند.
دوباره صدایم کن..

+دلتنگ صداتم ...

دیوونه م کردی به قرآن  .... !

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: جمعه 22 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

لعنتی ...

 

به "سگ" استخون بدی ..

دورت میگرده

واست دم تکون میده !!!

من به تو "دل " داده بودم ...

لعنتـــــــــــــــــــی !!!!!

 

 

 

+فک کردی ب همین راحتیه عوضی؟

 

چه شبایی که تا صبح بیداری کشیدم ... ناخنای عصبی که رو دیوار می کشیدم ... بازم آرومم نمی کرد , روم تاثیری نداشت  ... فک می کردم عزیز تر از خودم کسی نی برات ... ببین چی کار کردی با من لامصب ,  هر شب کارم شده گریه یا مستم ... تو اوج دوستـــی چطور ولم کردی , وقتی مشکلی نبود بین ما اصن ...

دیگه شبــا نمیام پشت خطی , خوش حالم که , کنار اون خوشبختی , خوشحالم که یه حساب سوا روش کردی و ب خاطر اون منو فراموش کردی ...

دیگه صدام دل تورو زده , بسه رفتنی شو , بیخیال من خل و بد سرد عصبی شو , بدون هر کی دور و بر منه عوضی شد , کاشکی حس بین تو من یه ذره عوض می شد ....

 

 

 

+دقیقا حس این متن بالا رو دارم ... :| :| آخه یکی نیس بگه بی عقل اون که خوشبخته دیگه مرگت چیه :|

+توصیه می کنم آهنگ "یه چیزی بگو" از تتلو و آرمینو حتما گوش کنید ... واقعا فوق العاده ست ... مخصوصا قسمت های آرمین ... محشره ... از معدود آهنگ هایی که هر چی گوش میکنم خسته نمیشم ...

لینکشو فعلا ندادم وگرنه می دادم ....

+آهنگ های "علی پیشتاز" و "سمیر" هم واقعا قشنگه ... مخصوصا "روز های لعنتی" شون ... عالیه ... کلا صدای علی و سمیر هر دو فوق العاده ست ... از دست ندیدشون ...

+"دیوونه "ی رضایا هم با اینکه خیلی جدید نیست ولی از عالی های رضایاست ... پیشنهاد می کنم گوش کنید ... و

شاید گاهی یه چند تا آهنگ واسه پی نوشت ها گفتم ... 

+این روزا بد جور رفتم تو فاز آهنگ حس می کنم دارم خل میشم :| :| :| ولی خب چی کار کنم مگه کاری جز آهنگ گوش کردن واسه آروم شدن دارم؟؟؟ :|
+از پنجره که نگاهت می کنم دلم می لرزد و " می خواهمت"

+متن بالا چ ربطی داشت؟:|

+ثنا برو بزن تو سرت دوستت خل شده خخخخخخخخخخخخخ :|

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: جمعه 22 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

درخت

 

شکوفه می دهد
درخت تنهایی های من
شاخه های خشکیده اش
یادگار زخم هایی کهنه است
که از کوران نامردی هایت برجای مانده
با بوسه هایت آبیاری کن این سرو شکیبا را
بگذار میوه های این درخت طعم محبت بدهند

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: جمعه 22 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

همکلاسی

 

هـــــمکلاسی غم های من

چه زود گذشت ترم باهم بودن

شاگرد اول عشق تو شدی و من

باز هم مشروط چشمــــانت شدم

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: جمعه 22 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

:-* :-

من , بر عکس همه

پشت خنده هام غمه

تو , بر عکس منی

شادی و غمگین می زنی

ولی تو فوقش آخرش

میگی کلا رفته سرش

باشه کلاه رفته سرم

ولی تو رو از رو می برم

خط و نشون کشیدم

که خدای نکرده دیدم

چشام دیگه تو رو نبینه

اره دوری و دوستی همینه

خاطرت هنوز عزیزه

ولی از فکری که مریضه

بهتره دوری باشه

نه که یه عشق زوری باشه ...

+بعد مدت ها آپ می کنـــــــــــیم ...

این عشق یه طرفه من رو کشونه , تو خیابونا ...

نمی خوام توی این خلوت , کسی دور و برم باشه ...

نه پلکام روی هم می رن  , نه دست می کشم از گریه

نه می خوام بند بیاد بارون , نه چتری رو سرم وا شه..

امشب چشای من , مث ابرای بهاره

نخند به حال من , که حالم گریه داره ..

چرا گریه م نمی تونه , رو تو تاثیری بذاره ...

اره بخند بخند , که حالم خنده داره ...

اره بخند بخند , که حالم خنده داره ...

 

+یعنی اصلا من شیدا و دیوونه و عاشق صدای محسن یگانه م....صداش تو حلق زنش و دوست دختراش

+:دی

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: یک شنبه 17 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

من محتاجم ...

در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟

مثل آرامش بعد از یک غم , مثل پیدا شدن یک لبخند

مثل بوی نم بعد از باران ، در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟

 

من به آن محتاجم ...

 

 

 

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: شنبه 16 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

***!!

 

 

 

کیستی تو
که من هنوز
از میان ِ عکسهای تو
تکههای خوابهایم را
جستجو میکنم !
کیستی تو که اینگونه
بیخیال ِ خیالم میشوی،
دور میشوی،
نزدیک میشوی
ماه میشوی
مِه میشوی
کیستی تو !

 


 

نیا باران!
عاشقانه اش نکن!
من و او ما نشدیم!

 


پ ن : خواهشا سربازی رو بپیچون ... دو سال بدون تو نمیتونم

...

پ ن 2 : پسر تو نمیگی 4 روز میای بعد یهو نمیای من سکته میکنم نگران میشم ؟؟ ( مخاطب خاص ...)

 

 

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: سه شنبه 12 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

وقت رفتن

ديگه تمومه ديگه بريدم

ديگه خستم از اين كه هر چي
هي اومدم و نرسيدم

سخته حرفم ولي بايد بدوني خستم
ولي بايد بدوني كه ميرم با يه يادگاري رو دستم

با يه يادگاري رو دستم

سخته رفتن بس كه سردم
من حرف دل هاي شكستم

من با هر خاطره با غم -- ميرم با اينكه وابستم

سخته رفتن تلخه حرفم -- ببين من در ها رو بستم
.
من از غروب جمعم
حتي از سكوت صبحم خستم


سخته حرفم رسيده وقت رفتن
به ياد اون روزا كه اسمت هر يه سطر دفتر

نقش مي بست چشم با اشك خيرست به
فردايي كه توي زندگيم يه بخش ديگست

من نمي دونم بهت نميومد
كه خودتو بكشي كنار از كنار من تو بري گلم

نخواستي بفهمي اين رو كه من عاشقتم؟؟؟
فهميدم حق ميدم بهت باشه بخند، به من

واقعا كه حق داري بخندي
كه با اون نگاهت منو به رگباري ببندي

كه بدتر از صد تا گلوله سرب داغه
با تو فكر مي كردم طلوع صبحه آخه

تا وقتي بودي توي زندگيم من غم نداشتم -- واست تا جايي كه تونستم من كم نذاشتم

البته خودم مي خواستم اينا منت نيست -.- ولي با تو بودن واسه مَن مِن بعد ريسكه

ديگه با خاطرات با تو خوشم پس
چون كه حتي فكر بي تو بودن كشندست
.
بذار بگم آخرين سطرم رو بخوني
من ميرم تا شايد تو قدرم رو بدوني


سخته رفتن بس كه سردم
من حرف دل هاي شكستم

من با هر خاطره با غم
ميرم با اينكه وابستم

سخته رفتن تلخه حرفم
ببين من در ها رو بستم

من از غروب جمعم
حتي از سكوت صبحم خستم


سخته حرفم رسيده وقت رفتن
گذشت اون روزا تو حرفا بودي حرف أول

حس مي كردم أخيرا حرفات با خراشه
اونجا بود كه فهميدم اين قصه آخراشه

وقت رفتنه وقت دفن قلبمه -- و خودت مي دوني تمومه الكي جو نده

حرف هاي تلخت هم كه نمك زخممه -- و تنها دلخوشيم به قلم دستمه

و باز منم و حسرت اينكه دوباره تنهام
و از خدا حالا مي خوام من دو بال پرواز

مي دوني چند بار گفتم كه تو مال من باش؟؟؟
بگذريم ديگه زدستم در رفته شمار دردام

تو كه مي دونستي من تكيه گاه محكمتم
بگو با من ديگه چرا آخه نوكرتم؟؟؟

من كه هر دقيقم وابسته به دقيقه تو بود
من كه حتي لباس تنم به سليقه تو بود

مني كه دست هيچكسي رو با وجودم نمي گرفتم
تو باعث شدي كه توي قلبم بميره نفرت

رسيده وقت رفتن
هرچند من از دلت خيلي وقته رفتم

باشه تو بردي و اينا برات افتخارن؟؟؟
تو ختم عالمي و منم اند خامم؟؟؟

فکر نكني أهل جبران يا انتقامم
خودم بايد دقت مي كردم تو انتخابم

سخته رفتن بس كه سردم
من حرف دل هاي شكستم

من درد تموم دنيام
كه زخم هام رو خودم بستم

سخته رفتن تلخه حرفم
ببين من در ها رو بستم

من از غروب جمعم
حتي از سكوت صبحم خستم.

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: جمعه 8 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بدون عنوان !

میخواهمتـــــــــــــــــ ـــ…

ولــــی…

دوری…

خیلی خیلی دور

نه دستم به دستانـــــــت میرسد

نه چشمانم به نگاهتــــــــــــــــــ


کاش از اولم میدونستم که تو قلبت جای من نیست حتی یه لحظه حواس تو به گریه های من نیست :|

مگه عاشقت نبودم ؟؟

این روزا به جای من کی داره از تو مینویسه ؟

دلم براتــــــــ تنگــــــ شــــــده ...

+ اخ قلبم :d

 

 

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دخترک بیزار بو.د


یک روز، که تاریخش اصلا مهم نیست
در یک چهارراه، که آدرسش اهمیتی ندارد
یک دختر، که اسمش را کاری نداریم
به چراغ قرمز عابر پیاده رسید
و ایستاد
و منتظر ماند...
و نرفت
مردانی، که به سطح تحصیلاتشان کاری نداریم
از کنار دختر، که لباسش در قصه ما نقشی ندارد
به خیابانی، که تعداد ماشین هایش را بیخیال می شویم
وارد می شدند
و چراغ قرمز بود
و ترافیک بود
و کسی نمی ایستاد
یک انگشت توهین آمیز
چند آرنج خشن
چند صد کلمه ی تحقیر کننده
با پیکر دختر برخورد کرد
از میهنی، که اسمش را نمی بریم
از مردمی، که نامهایشان را فراموش می کنیم
از دینی، که نقشش را در این حادثه انکار می کنیم
دخترک بیزار بود..

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: سه شنبه 5 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

Yellow Harmony


به صدای من گوش نکن
موسیقی زرد داره
به قلب من دست نزن
بیماری صرع داره
به روح من نزدیک مشو که سالهاست ترد شده
به مغز من دست نزن سرایت درد شده
و از همون دور به من حس مائورایی بده
از موجودی که جون داره به من یک تداعی بده
و مثل نقاشی به من خو کن از مجرای نگاه
که من حرکت نمی تونم از چارچوب قاب سیاه
.
.
.

Bell

تو باش ولی موازی باش همراه ولی لمسم نکن
میل به ترکیب یا واکنش یا هرچی می ترسم نکن
پی ام نگرد که گُم میشم
با من نخواب که کم میشم
ترکم نکن که میمیرم بسامدهای غم میشم
به سایه ی من دست نزن
که طیفی از هوس داره
طبیعت بی تاب من
انقتاع نفس داره
.

Hadi Pakzad

به عطر من دست نزن که تو سینه ات قفس داره
که استنشاق بوی تو اتصال هوس داره
به صدای من گوش مکن موسیقی زرد داره
به قلب من دست نزن بیماری صرع داره
.
.
.

پی ام نگرد که گم میشم
با من نخواب که کم میشم
ترکم نکن که میمیرم بسامدهای غم میشم
به سایه ی من دست نزن
که طیفی از هوس داره
طبیعت بی تاب من
انقتاع نفس داره


Hadi Pakzad Ft. Bell

پی ام نگرد که گم میشم
با من نخواب که کم میشم
ترکم نکن که میمیرم بسامدهای غم میشم
به سایه ی من دست نزن
که طیفی از هوس داره
طبیعت بی تاب من
انقتاع نفس داره


به صدای من گوش مکن....
...
...
...
...
....
....
 

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: سه شنبه 5 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

...!

امروز هم گذشت یه روز دیگه از روزهای بی تو بودن...
هنوز از این روزهای وحشتناک باقی مونده …

 

+ خدایا ... من به درک ... خودت خسته نشدی از صحنه ی تکراری درد کشیدن من ؟؟

++ خدایا .. میشه بگی بسه ؟؟ میشه بگی " دیگه بسه "؟؟

خدا من کم اوردم ... :(

++++ : تو هیچوقت برام گریه نکردی !! ( :-")

"من" و "تو"

هميشه من و تو

تا ابد

من و تو

"ما"

خياليست

که در خواب های ما می پيچد

 

من جیغ میکشم سرت.....من به تو حرفای زشت میزنم.....من دقيقه ایی یه بار قهر میکنم......من فرتی تهدیدت میکنم......من زرتی با گریه گوشی رو قطع می کنم.....من مسیجت رو می خوونم اما جواب نمیدم.....من حرفهایی که ۱۰۰ بار به من گفتی نگو رو میگم که لجتو دربیارم.......من خیلی غلط های دیگه هم میکنم
چــــــــــــــونکه : واســـــــــم مهمی !چون دوستت دارم ! اگه نبودی خفقان میگرفتم

 

++++ بیداریمو گرفتی ... خواهش می کنم دست از سر خواب هام بردار ...

 

++++ : بروبچ من اخر کارم امین اباده از همین الان حلال کنبد :d

 

 

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

قلبم هنوز زنانه می تپد...

  برای خودم مردی شده ام...

بي صدا گريه ميکنم ...
اين روزها در سکوت سرسخت....!
دنيــــــا مواظبم باش ...
قلـــــبم هنــــوز زنــــانـــــه مي تـــــپد...

+ دلــــــم...
اگـــر بــراي ِ تــو تـنگ مـي شــود..
ببخـش... !
روزم ايـن گـونه ، قـشنـگ مـي شـود...

+ نه... این پایان نیست... نباید پایان باشه... من هنوز می خوام بجنگم....  

+ به خاطر زیاد نشدن آپ ها... بقیه چیزایی که می خواستم بگم توی ادامه ست...


ادامه مطلب
نویسنده: بئاتریس ׀ تاریخ: دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ولی تو...

 

ای کــاش مـــي فــهــميــدي...
وقــتــي يه مــــــــرد براتـــــــ ـ ـ گـــريــه مي کنه...
 يـعنــي از هـمـه چـيـزش بـرات گـذشـتـه....

+ ولی تو هیچ وقت برام گریه نکردی........


نویسنده: بئاتریس ׀ تاریخ: دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

...

از من نرنــــــــــج...
نه مغــــــرورم نه بي احســـــاس...
فقط خســــته ام...
خسته از اعتــــــمادي بيــــجا...

 


پ.ن خودم: چشمانم را می بندم... دلم نمی خواهد ببینم که دردم را می بینی و بی توجهی...
 

نویسنده: بئاتریس ׀ تاریخ: دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

یادت ای دوست بخیر...


به ياد دوستانی که مدتهاست دلمون رو فراموش کردن
 يادت ای دوست بخير...
 بهترينم خوبی؟
روزگارت شيرين و دماغت چاق است؟
 خبری نيست ز تو؟يادي از يار نکردن بي وفا رسم شده؟
 نکند خاطرت از شکوه من خسته شود...
 دل من ميخواهد که بدانی بی تو دلم اندازه دنيا تنگ است..
 يادت ای دوست بخير...
 ميسپارم همه ي زندگيت را به خدا که چو آيينه زلال، همچو دريا آرام، مثل يک کوه پر ازشوکت بودن باشی...
 یادت ای دوست بخیر... 

 

+ دو تا مخاطب...!

نویسنده: بئاتریس ׀ تاریخ: دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

love?

وقتي
يه روز ديدي خودت اينجايي و دلت يه جاي ديگه … بدون كه كار از كار گذشته و تو عاشق شدي
طوري ميشه كه قلبت فقط و فقط واسه عشق مي تپه ، چقدر قشنگه عاشق بودن و مثل شمع سوختن
همه چي با يک نگاه شروع ميشه
اين نگاه مثل نگاهاي ديگه نست ، يه چيزي داره که اوناي ديگه ندارن ...
محو زيبايي نگاهش ميشي ، تا ابد تصوير نگاهش رو توي قلبت حبس مي كني ، نه اصلا مي زاريش توي يه صندوق ، درش رو هم قفل مي كني تا كسي بهش دست نزنه.
حتي وقتي با عشقت روي يه سكو مي شيني و واسه ساعتهاي متمادي باهاش حرفي نمي زني ، وقتي ازش دور ميشي احساس مي كني قشنگترين گفتگوي عمرت رو با كسي داري از دست ميدي.
مي بيني كار دل رو؟
شب مي آي كه بخوابي مگه فكرش مي زاره؟! خلاصه بعد يه جنگ و
جدال طولاني با خودت چشات رو رو هم مي زاري ولي همش از خواب ميپري ...
از چيزي ميترسي ...
صبح كه از خواب بيدار ميشي نه مي توني چيزي بخوري نه مي توني كاري انجام بدي ، فقط و فقط اونه كه توي فكر و ذهنت قدم مي زنه
به خودت مي گي اي بابا از درس و زندگي افتادم ! آخه من چمه ؟
راه مي افتي تو كوچه و خيابون هر جا كه ميري هرچي كه مي بيني فقط اونه ، گويا كه همه چي از بين رفته و فقط اون مونده
طوري بهش عادت مي كني كه اگه فقط يه روز نبينيش دنيا به آخر ميرسه
وقتي با اوني مثل اينكه تو آسمونا سير مي كني وقتي بهت نگاه مي كنه گويا همه دنيا رو بهت ميدن
گرچه عشق نه حرفي مي زنه و نه نگاهي مي كنه !
آخه خاصيت عشق همينه آدم رو عاشق مي كنه و بعد ولش مي كنه به امون خدا
وقتي باهاته همش سرش پائينه
تو دلت مي گي تورو خدا فقط يه بار نيگام كن آخه دلم واسه اون چشاي قشنگت يه ذره شده
ديگه از آن خودت نيستي
بدجوري بهش عادت كردي ! مگه نه ؟ يه روزي بهت ميگه كه مي خواد ببينتت
سراز پا نمي شناسي حتي نميدوني چي كار كني ...
فقط دلت شور ميزنه آخه شب قبل خواب اونو ديدي...
خواب ديدي که همش از دستت فرار ميکنه ...
هيچوقت براش گل رز قرمز نگرفتي ...چون بهت گفته بود همش دروغه تو هم نخواستي فکر کنه تو دروغ ميگي آخه از دروغ متنفره ...
وقتي اون رو مي بيني با لبخند بهش ميگي خيلي خوشحالي که امروز ميبينيش ...
ولي اون ...
سرش رو بلند مي كنه و تو چشات زل ميزنه و بهت ميگه
اومدم بهت بگم ، بهتره فراموشم كني !
دنيا رو سرت خراب ميشه
همه چي رو ازت مي گيرن همه خوشبختيهاي دنيا رو
بهش مي گي من … من … من
از جاش بلند ميشه و خيلي آروم دستت رو ميبوسه ميذاره رو قلبش و بهت ميگه خيلي دوستت دارم وبراي هميشه تركت مي كنه
ديگه قلبت نمي تپه ديگه خون تو رگات جاري نميشه
يه هويي صداي شكستن چيزي مي آد
دلت مي شكنه و تكه هاي شكستش روي زمين ميريزه
دلت ميخواد گريه کني ولي يادت مي افته بهش قول داده بودي که هيچوقت به خاطر اون گريه نميکني چون ميگفت اگه يه قطره اشک از چشماي تو بياد من خودم رو نميبخشم ...
دلت ميخواد بهش بگي چقدر بي رحمي که گريه رو ازم گرفتي ولي اصلا هيچ صدايي از گلوت در نمياد
بهت ميگه فهميدي چي گفتم ؟با سر بهش ميگي آره!...
وقتي ازش ميپرسي چرا؟؟؟ميگه چون دوستت دارم!
انگشتري رو که تو دستته در مياري آخه خيلي اونو دوست داره بهش ميگي مال تو ...
ازت ميگيره ولي دوباره تو انگشتت ميکنه ...ميگه فقط تو دست تو قشنگه...
بعد دستت رو محکم فشار ميده و تو چشمات نگاه ميکنه و...
بعد اون روز ديگه دلت نميخواد چشمات رو باز نمي كني
آخه اگه بازشون كني بايد دنياي بدون اون رو ببيني
تو دنياي بدون اون رو مي خواي چي كار ؟
و براي هميشه يه دل شكسته باقي مي موني
دل شكسته اي كه تنها چاره دردش تويي..

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: شنبه 2 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مخاطب خاص

مــخاطب خاص

خــاص بودن خــاصيت توست تــــو همیشـہ خاص
مے مــونے  ، چــون ســليقه ي منے  ...

 

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: جمعه 1 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

پسر خاله ...


ڪـاش وقتای تنہایی
یڪـی از تو سایہ می اومـد و مثل پسرخالہ می گفت:
نون بگیرم؟
نفت بیارم؟
ا، دلت گرفتہ؟
میگفتم آرہ...
بعـد فقط می شست ڪـنارم سڪـوت میڪـرد...
می گفت بہ درڪـ ڪـہ رفتہ ...
مـטּ هم مثل ڪـلاہ قرمزی سرم می ذاشتم رو زانوش...
همیـטּ، فقط همیـטּ

 

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: جمعه 1 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

درباره وبلاگ

به این وبلاگ خوش اومدید. این وب برای مواقع ناراحتی و غمگینی شما ساخته شده. جملات و عکسای زیبا و پر محتوایی می تونید اینجا مشاهده کنید. عضو شید و شما هم مطالب و هر چی می خواین بذارین. نظر یادتون نره عزیزان.


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , negahbanshab.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM