غمگین

این روزا غمگین می بینم،می نویسم،می خندم و غمگین زندگی می کنم

اهای ! مخاطب خاصی که کسی نه تورو دیده و نه می شناستت ...

نمی دونم ...

چند وقته نیستی ...

چند وقته بی تو نفس می کشم ...

چند وقته که من جسم دارم ولی روح نه ...

نمی دونم کی میای ...

یا اصلا میای یا نه ... ؟!

اگرم بیای ...

دیگه ارزشی برام نداری ...

 دیگه هیچکس برام ارزش نداره ...

طاقتم تموم شده ...

دیگه نمی تونم تحمل کنم ...

فقط یه راه دارم ... !

یه بتری بنزین ... از همونا که یه روزی می دادمشون به ماشینم تا باهات برم بیرون ...

و یه کبریت ...

از همونا که باهاش شمع های شام دو نفرمون رو روشن می کردم ...

و یه قلب تهی از احساس ! که اونم مشکلی نیست .. خودم دارمش ... !

و یه سکوت مخصوص تنهایی ... که اونم مشکلی نیست ... تنهایی رفیق دیرینه ی منه ... !

خب ... همه چی ردیفه نه ؟!

پس چرا منتظرم ؟! خودم هم نمی دونم ...

اهان ... یادم رفت بگم ...

شنیدی میگن قاتل همیشه سر مراسم ختم مقتولش حاضره ؟!

پس ... یادت نره تو هم بیای ...

اخه اگه نیای که نمیشه !

من برای تو مردم ... نامردی نیست که توی مراسم جهنم رفتنم هم نباشی ؟!

راستی ... وقتی برای تو مردم یعنی تو منو کشتی ؟!

نمی دونم ...

باید بپرسم ...

البته یه دقیقه صبر کن ... بذار وقتی این بتری رو روی خودم خالی کردم و این کبریتو روشن ...

اگه وقت شد می پرسم ... خب؟!

..... !!!!

+مخاطب خاصی که وجود داره ولی کسی اونو نمی بینه  ...

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: جمعه 26 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بی بهانه...

دنبال بهانه ای می گردم...

برای زیستن...

دنبال بهانه ای که قانون های نانوشته رانشکند...

بهانه ای برای ماندن می خواهم...

امانه،ماندنم مهم نیست...

فقط بهانه ای می خواهم تافراموش نکنم...

ومهم ترازآن دنبال بهانه ای هستم که فراموش نشوم...

همین برایم کافیست.

نویسنده: مبینا ׀ تاریخ: پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

تــــــــــــــو ...

 

از تــــو چه پنهان ،
گاهی آنقدر خواستنی می شوی
که شروع می کنم
به شمارش تــک تــک ثانیه ها
برای یک بار دیگر رسیدن ،

به تـــــــــــو

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

جهــــــــــان ســــــــــــوم ...

 

 
این جغرافیا نیست که جهان سومی بودن را تعیین می‌کند. آدم‌ها هستندکه آن را می سازند
جهان سوم جا نیست، شخص است. جهان سوم منم. جهان سوم تویی. جهان سوم طرز تفکر ماست … نه آن مرزهایی که داخلش زندگی می‌کنیم ،

جهان سوم جاییست که مردمش جهان سومی فکر می کنند

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: چهار شنبه 24 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

... :|

توي اون فيلم وقتي يه سرگرد به همکارش که مُرده گفت...:
پاشو...اين يه دستوره نظاميه....!
اشک همه ي صورتمو خيس کرد ....
لعنتي تو که نمردي....
برگرد...اين يک دستوره عاشقانه است......!

 

+ فقط به یاد تو...:

آهاااای کافه چی

میز هارو یک نفره ردیف کن...

مگه نمی بینی همه تنهاییم؟

نویسنده: بئاتریس ׀ تاریخ: دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ببخششون ... :|

 

خدايا!


خيلي ها دلمو شکستن

شب بيا با هم بريم سراغشون

من نشونت ميدم

تو ببخششون
...

 

+ای مخاطب خاصی که دلمو شیکوندی ....

شاید غیر مستقیم ...

شایدم اصلا ندونی !

ولی قلبمو شیکوندی ...

بدم شیکوندی ...

گفته بودم وقتی قلبم بشکنه هیچ جوره کسی نمی تونه تیکه هاشو به هم وصل کنه .. الا تو !

ولی کاش هیچوقت نفهمی منظورم به توئه .. چون با غرورت به حا اینکه تیکه های قلبمو به هم وصل کنی بیشتر می شکونیشون ... :|

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

من ...

 

تو مرامی فهمی ؛
من تو را می خواهم
و همین ساده ترین قصه یک انسان است !
تو مرامی خوانی ؛
من تو را ناب ترین شعر زمان می دانم
و تو هم می دانی ؛
تا ابددر دل من می مانی ...
 


نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

خدا...

 

خدای من خداییست كه ....
اگر سرش فریاد كشیدم ؛
به جای اینكه با مشت به دهانم بزند ،
با انگشتان مهربانش نوازشم می كند ....
و می گوید : میدانم جز من كسی نداری

 

 

 

پی نوشت من : تنهایی گاهی وقتا خیلی با ارزشه ...

تنهایی، گاهی حس خوبی دارد. مینشینی، اهنگ گوش میدی، کتابی میخوانی، ذهنت را پاک میکنی، بی صدا ضجه میزنی، بی صدا فریاد میزنی، بی صدا میمیری

 پی نوشت من من : ...

گاهی سه نقطه ها حرف های زیادی برای گفتن دارند ... اون قدر که میشه باهاشون اشک ریخت ... مرد و دوباره زنده شد ...

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: شنبه 20 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو...

 هميشـــه نمــي شود خود را زد به بــي خيـــالــي و گفــــت.... :
تنهــــا آمده ام ؛ تنهـــا مـــيروم …..
يک وقـــت هــايــي.... !
شايـــد حتـــي براي ساعتـــي يا دقيــقه اي.....
کم مــي آوري......
دل وامانـــده ات يــک نفـــر را مـــي خواهــد ......!
کـه در نــهايــت تــنـفـر...
عاشقانه دوستش داري ......

 

 

 

پ.ن: دارم افسوس می خورم... افسوس اون روزی که بهت نگفتم "ترسو" تا دعوام کنی...

افسوس...

خاطراتت دارن دیــــــــــــــــــــــــــــوونه م می کنن!

خنده هات...

شوخی هات...

و حتی اون - اون گریه کردنات که میگفتی نباید به من بگی!

میدونم "نمی تونی" برگردی...

میدونم!

ولی فقط بدون که با رفتنت من دیگه "مـــــــــــــــــن" نیستم...

دیگه نمی تونم "من" باشم!

بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی تـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو...........

نویسنده: بئاتریس ׀ تاریخ: شنبه 20 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دلم برات تنگــــــــــــــــــــ شده...

مي دونــــي بيشتــــر از همــــه ....
واســـــه چـــي دلـــــم تنـــــگ ميــــشه....?
واســـه وقتــــي کـــــه مـــي گفتــــي... :
دلــــم بـــــــرات يــــــه ذره شــــــده...... 

 

 

 

پ.ن: سکوتت دیوانه ام می کند....

نویسنده: بئاتریس ׀ تاریخ: شنبه 20 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

برگرد

بــــــرگـــــرد.....
و زمـــــان را غــــافـــــلـــگيـــــر کـــــــــن...
مــــــن بـــا تـــک تـــک ثـــانــــيــــه هـــا شــــرط بــــســــتــه ام... 

 

 

 

+ بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرگــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرد.......................................

نویسنده: بئاتریس ׀ تاریخ: شنبه 20 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

خاطراتت...

خاطراتت صف کشيده اند....
يکي پس از ديگري ...
حتي بعضي هاشان آنقدر عجولند که صف را بهم زده اند....
و من ...
فرار مي کنم از فکر کردن به تو ...
مثل رد کردن آهنگي که ...
خيلي دوستش دارم خيلي ..... 

 

 

+ مخاطب خاصی که دیگه نیست...

نویسنده: بئاتریس ׀ تاریخ: شنبه 20 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

.................

مــــي آيــــي ...
مــــي روي ...
و فقط يک سلام ...
و گاهي يک خداحافظي...
نه ... اين انصاف نيست ...
من و يک دنيا عشق....
تو و يک دنيا بي تفاوتي .... 

 

پ.ن: حالا که دیگه نیستی... نمیگی من دق می کنم؟؟ 

نویسنده: بئاتریس ׀ تاریخ: شنبه 20 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

انصاف نیست ....

انصاف نیست

 دنیا انقدر کوچک باشد که

ادم های تکراری را روزی هزار بار ببینی

اما آن قدر بزرگ باشد

که کسی را که دوست داری نتونی

یه بار ببینی

 

پ ن : دلم یک الزایمر خفیف می خواهد ...

پ ن 2 : خداحافظ رفیق ...

پ ن 3 : مشکی می پوشیــــم ...

|پ ن 4: می تونم فکر کنم یه جای بهتر هستی .... یه جای بهتر ... عزیزم دلم برات تنگ میشه ...

همیشه جای بهتری هم هست که می توان در آن آواز خواند ...

پ ن 4 : منم و تو و یه دسته گل ... با یه سنگ قبر خیس ...

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: جمعه 19 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نا رفیق ...

 

بی خیال ، با تنهایی بیشتر رفیقم تا با تو


ای نارفیق هیچ خاطره ی خوشی ندارم از تو

!!!!

+مخاطب خاص ...

نا رفیق !

خیلی نامردی ...

ولی بیخیال !

هنوز دوستت دارم ...

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

کدامش ؟

 

آهسته ، قلبم بدجور شکسته

دوباره آمده ای که چه بگویی به این دل خسته

آمده ای دوباره بشکنی قلبم را ،

یا باز هم به بازی بگیری این دل تنهایم را …

کدامش ... ؟

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بودن در فریاد نیست ...

 

گاه سکوت يک دوست معجزه ميکنه ، و تو مي آموزي که هميشه ، بودن در فرياد نيست .

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نمی خواهم ...

 

نه مهربانی تو را میخواهم ، و نه دلسوزی های تو را

نمیبخشم آن قلب بی وفای تو را

بگذار در حال خودم باشم

به تنهایی بیشتر از تو ، نیاز دارم

پس بگذار با تنهایی تنها باشم

در خلوت خویش با غمها باشم

نمیخواهم دوباره بازیچه دست این و آن باشم

+ مخاطب خاص ...

 

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

چه قدر سخته ...

 

چه سخته در جمع بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن

به چشم دیگران چون کوه بودن ولی در خود به آرامی شکستن . . .

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بی معرفت ...

 

یه زغال برمیدارم دورت خط میکشم و مینویسم:

این بی معرفت دنیای منه !

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دروغ...
بَعــْـضی درُوغ هْا آنقــَـدر قَشـَـنگند

کـِـه دِلتْ میخواهَد بـــاوَرشانْ کـُـنی

تــُـو

قشَنــگ تَرینْ درُوغ زِنـــْدگی مَن بُودی

هَنـــوز باوَرت دارمْ...!
نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

تو را من چشم در راهم ...

 

من ان اندوه سرشارم که روزی شعله زد اهم
و لرزید اسمان از ناله های گاه و بی گاهم
مرا در اتش عشقت چنان پروانه سوزاندی
ولی صد سال دیگر هم " من از یادت نمی کاهم "
اگر قصد سفر داری نمی گویم نرو اما ...
جهان را بی نگاه تو نمی خواهم نمی خواهم
تو می دانی که چشمانت تمام هستی من بود
گرفتی هستی ام را پس نگو از رنجت اگاهم
تویی اماده ی رفتن و من تنها تر از هر شب
برو ای مهربان اما ... تو را من چشم در راهم
 
نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

هیچ چیز گران تر از اشک یک زن وجود ندارد ...

 

هیچ چیز گــــــــــران تر از اشـــــــک یک زن وجود ندارد...!
.
.
.
.
....
.
.
.
.
.
.
.
.
هنگامی که یک قطره بیرون می آید...
اول با خط چشم "
l'oréal" و...
و ریمل مژه "
Dior" و "bourjois" و... مخلوط میشود...
پس از آن هنگامی که پایین می آید و به گونه میرسد...
با "
D & G blusher" و "Collistar" و... مخلوط میشود...
و در صورت لمس لب ها، با رژ لب "
Maybelline" و "Kiko" و... مخلوط میشود...
این به این معنی است که یک قطره اشک به ارزش حــــــداقل $30 تا $40 است، پس قدر این اشکارو بدونید
 
پ ن : قدر اشکامو بدون !!
 

http://www.new4music.ir/persian

یاس - زلزله

منبع : www.new4music.ir

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

خدایا ...

برای تو ...
برای چشمهایت !
برای من ...
برای دردهایم !
برای ما ...
برای این همه تنهایی
ای کاش خــــــــــــدا کاری بکند ....!

 

 

پ ن : من تورو دوست دارم،فقط خواهشی دارم بذار همیشه دوستت داشته باشم بذار برای همیشه بی جایگزین باشی فقط تو باشی فقط تو کسی نتونه جای تورو پر کنه منم نمیذارم هیچکی جای تورو پر کنه... قول میدم....... میخوام تا ابد تورو بپرستم میخوام با نفس تو زنده باشم میخوام برای تو بمیرم میخوام بدون تو نیست باشم پس کمکم کن...برای تا ابد() من باش () که من به اختیار کنیزش شدم خواهش میکنم... خواهش میکنم... هیچوقت عوض نشو هیچوقت دوستت دارم ()

 

 

پی نوشت خودم و پی نوشت دوم :

این اپ رو کلا نادیده بگیرین ... واسه دل خودمه

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: شنبه 13 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

الماس

 

 
الماس،حاصل فشار بيش از حد است .
فشار كمتر،بلور
وكمتر از آن، زغال سنگ پديد مي آورد .
اگر باز هم فشار كمتر شود،حاصل چيزي جز سنگ واره يا زنگار ساده نخواهد بود . فشار مي تواند شما را به موجودي ارزشمند بدل كند؛ موجودي شگفت
انگيز،كاملا زيباو بسيار محكم .
 
نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: شنبه 13 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

.....

اون الان خوشحاله خوش حالیش خوشحالم می کنه ...

مهم نیست که غم دوریش داره چی کارم می کنه ...

این روزا زندگی من اینه
موسیقی و گیتار
زل زدن به دیوار
سیگار بعدِ چایی
و چایی بعدِ سیگار ...

 

پی نوشت : از حس های خودم شرم می کنم !

پی نوشت 2 : سر درد

پی نوشت 3 : کوچولو بخواب

پی نوشت 4 : دلم تنگ شده برات !

پی نوشت 5 : ...

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مــــــن بـــدهکــــارمـــــ....

و چــــه بدهـــــکارم مَــــن....
بـــــه خــــودم ، به ايــــمانَــــم ، به روحَـــم ..
بابت تمام "دوســــتتـــــــ دارم "هايـــــي کــــه ...
نگفتـــــم و بلعيدمــــشان...
تا ثـــــابت کنم روشـــنفـــــکرم .... !
تــــا بگويم مــــنطقــــي هستم ..و نبـــــودم ..... 


 

+ همان مخاطب خاصی که این رنگ ها را دوست دارد... 

قرمز + مشکی

وقتی نیستی، جهانم تیره و تار می شود...

نویسنده: بئاتریس ׀ تاریخ: پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

چه فاز بدی !!

چه فاز بدیه وقتی نیستی

آخ الهی من بمیرم نبینم غم داری تو
بگو دلت تنگ منه بگو منو کم داری تو
بیا پیشم که تتل داره بی تو بیچاره میشه
دلم از غم داره میسوزه بگو مرحم داری تو
بگو مرحم داری بگو منو کم داری
آخ الهی من بمیرم نبینم غم داری
چه فاز بدیه وقتی نیستی چه فاز بدیه وقتی نیستی
چه فاز بدیه وقتی میگم پیشم بمون نرو تو تو روم وا میستی

 

اهنگ فاز بد

تهی & تتلو

 http://s2.picofile.com/file/7314314515/T_T_Tatalo_Tohi_Faaze_Bad_HQ.mp3.html

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

:| ....

 

تلخی قصه ما آدما اینه که باید کم باشیم تا باشیم.
گاهی باید اصلاً نباشیم...
شاعر می گفت از محبت خار ها گل می شود
ولی من فهمیده ام که محبت آدمها رو از ما دور میکند.
هرچه مغرور تر و مرموز تر باشی با شکوهتر،
خواستنی تر و دست نیافتنی تر جلوه می کنی...
تلخ ترین واقعیت اینه...
 
 
پی نوشت من :
 
میگویند دلتنگ نباشم...
خدای من انگار به آب میگویند خیس نباش...
نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بدون عنوان 11 ... :|

خیلی وقت است از چیــــزهایی که دوستشان داریم

ساده دل می کنیــــــــم.!!

پس چقدر در این مصیبت حرفه ای هستیم ،

که جدایـــــــــــی نادر از سیمینمان ،

کل دنیـــــــا را میـــــــــــگیرد...

 

پی نوشت من :

 

 

 

 
اهای غریبه اون ارزویی که بهش رسیدی واسه من بود....

اهای غریبه ... اون ارزویی که بهش رسیدی ... واسه من بود ... 2 30

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: دو شنبه 8 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

لعنت ...

 

در دلم ارزوئ امدنت میمیرد
رفته ای اینک،اما آیا
باز بر می گردی؟
چه تمنای محال
خنده ام می گیرد

 

پ ن : لعنت به این دل ... چه ساده بودم ...

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: دو شنبه 8 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بــــــــــی تو ...

 

بی تو

هیچ روزی را زندگی نمیکنم

و هیچ شبی را

به مهتاب

خیره نمیشوم

بی تو

فقط کنار دلم می نشینم

و نبودنت را

ضجه میزنم

در

نهایت خنده هایم

 

 

 پی نوشت :

نباشی ، دلم که هیچ ، دنیا هم تنگ میشود!
نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

:|

زنــــــآنـي کـهـ حـالا تـهـي از احــســــآس ...
و بـا چـتـري از مـنـطـق ...
گـوشـهـ اي تـنـهـآ نـشـسـتـهـ انـد ....
بـي شـکـــ ، هـمـان دخــــــتـــرکـــآن بـي پــروايـــي انـد ...
کـهـ سـالـهـايـي نـهـ چـنـــــــدان دور ...
بـي تـجـربـهـ از " تـــــب و لـــــــرز " عـشـــق ...
" خــــيـــســـي بـــآرانــــش " را آرزو مـيـکـردنـــــــد ... ! 

 

نویسنده: بئاتریس ׀ تاریخ: شنبه 6 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بادکنک....

خدايا شبيه بادکنکي شده ام...
از بغضهايي که به اجبار فرو داده ام...
التماست ميکنم...
فقط يک سوزن...!
تکه تکه شدنم با خودم... 

نویسنده: بئاتریس ׀ تاریخ: شنبه 6 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

تنهایــــــــــــــــــــــی

اينــــايي کــه با هــــدفــون تــــو گــوش ميــرن بــخــوابــن ....
ايــنا رويــايــي براشــون نمــونــده که قبــلِ خــواب بهــش فکــر کــنن ...
ايــنــا تنهــــان ...
مــثــل مــن ...
مــثــل تــــو ... 

نویسنده: بئاتریس ׀ تاریخ: شنبه 6 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ماهـــــــی...

دلــــــم مي خـــواهد بخــــوابــــم...
مثــــل مــــاهــــي تنــــگ که چنـــد روزيــــست روي آب خوابــــيده اســــت ....

 

نویسنده: بئاتریس ׀ تاریخ: شنبه 6 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دلتـــنگیــــ...

ايــن روزهـــا...
همــه بــه مــن دلـتــنـــگــي هــديــه مـي دهنــد..
لطفـــا آتــش بــس اعــلام کــنيد...!
بــه خـــدا تمــــامـ شــد..
دلـــــــــــم....!
تــمـــام شـــد...
 

نویسنده: بئاتریس ׀ تاریخ: شنبه 6 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مجنون ...

کجا رفتند مجنون ها ؟؟

مگر فرهاد ها از یاد شیرین ها فراموشند ؟؟

چه مجنون ها ...

جنون هایی که دیگر نیست ...

کجا ان سوز ها ان ساز ها ...

ان دلنواز اواز ها رفتند ؟؟؟

 

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: شنبه 6 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

:x

 

وقـتـی حـس میکـنم جآیــی در ایــن کرِه ی خآڪـی تــو نفس میکــشــی و مـن از هــمآטּ نفـس هآیتـــ ،،، نفس میکشم !
تـو بــآش !!!
هـوآیتـــ ! بـویـتـ ! برآی زِنده ماندنم ڪـآفـــی است

مخاطب خاص
نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بس کن ساعت ...

 

بَس کن سآعــت

دیگـــر خستـه شده امـ ...

آره مَن کم آورده امـ … !

خودم میــدآنم که نیســت


اینقـدر بآ بــودنت ؛  نبودنـــش رآ به رُخـــَم نکش ...
!

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

عیـب ندارد .. !

 

خیـــره بـه مَـردُم

نِشــســــته اَم


تَنهـــآیِ تَنهــــــا

نَه کَسی حالَم رآ می پُرسـد

نه کَســی هَوآ یم را دارد

عِـیـب نَدارد

مَــن عادت دارَم ؛

سالهاست ...

روزگار مَــن این اَســت ... !

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مثل همــــه ...

 

من هم مثل همـه ی آدمـهــا درد دارم

حتـمـاً کـه نـبـایـد جـای ِ زخـم هـایـم را

بـه شمـا نـشان دهم ... !

رهایم کنید ...

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

خــیلی وقتـآ ...

 

خیلــــی وقــــتا بهــم میگن :

چرا میخنــــدی بگو ما هــــم بخنـــدیم…

 اما هرگــــز نگفتــن:

چرا غصــــه میخوری بگـــو ماهــم بخــوریم !

 

نویسنده: سنتیا ׀ تاریخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بدون عنوان 10 :|

کسی هست آغوشش را،

شانه هایش را

به من قرض بدهد !

تا یک دل سیر گریه کنم؟!

بدون هیچ حرف و سوال و جواب و دلداری و

نصیحتی ؟

این روزها دلم اصرار دارد
فریاد بزند؛
اما . . .
من جلوی دهانش را می گیرم،
وقتی می دانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد!!!
این روزها من . . .
خدای سکوت شده ام؛
خفقان گرفته ام تا آرامش اهالی دنیا،
خط خطی نشود . . .!!!

نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

......

 

ماندن همیشه خوب نیست...رفتن هم همیشه بد نیست...گاهی رفتن بهتر است...گاهی باید رفت...باید رفت تا بعضی چیز ها بماند...اگر نروی هر انچه ماندنیست خواهد رفت...اگر بروی شاید با دل پر بروی و اگر بمانی با دست خالی خواهی ماند...گاهی باید رفت و بعضی چیزها که بردنی ست با خود برد..مثل یاد،مثل خاطره ،مثل غرور...و انچه ماندنیست را جا گذاشت،مثل یاد،مثل خاطره،مثل لبخند...رفتنت ماندنی می شود وقتی که باید بروی،بروی...و ماندنت رفتنی میشود وقتی که نباید بمانی بمانی...برو و بگذار چیزی از تو بماند که نبودنت را گران بها کند...برو و بگذار پیش از اینکه رفتنت دردی بر دلی بنشاند،خاطره ای پر حسرت شود...برو و نگذار ماندنت باری بشود بر دوش دل کسی که شکستن غرورتب رایش...از شکستن سکوت اسانترباشد...عشقت را بردار و برو...خوب برو...زیبا برو...
نویسنده: ثنا ׀ تاریخ: دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

درباره وبلاگ

به این وبلاگ خوش اومدید. این وب برای مواقع ناراحتی و غمگینی شما ساخته شده. جملات و عکسای زیبا و پر محتوایی می تونید اینجا مشاهده کنید. عضو شید و شما هم مطالب و هر چی می خواین بذارین. نظر یادتون نره عزیزان.


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , negahbanshab.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM